شمر بن ذی الجوشن در صفین
180 بازدید
موضوع: تاریخ و سیره

بسمه تعالی

شمر بن ذی الجوشن در صفین

                                                                                 حسین حسینیان مقدم

                                         22 مرداد1400                       

                                               4 محرم 1443                             

تراجم‏‎ نگاران و شرح‏‎ حال نویسان اطلاعات زیادی از شمر بن ذی الجوشن ارایه نداده ‏‎اند. با این که او برای ابواسحاق سبیعی روایتی نقل کرده است، اما حدیث‏ ‎شناسان وی را شایسته روایت کردن ندانسته‏ ‎اند. ذهبی (میزان الاعتدال، ج2، ص280) گوید: «ليس بأهل للرواية». از این ‏‎رو، حتی در نقش روایت‏‎گری وی باید تردید داشت.

بیشترین اطلاع از وی در خصوص حادثه ناگوار کربلا و رخدادهای پس از آن و ایام مختار است. اما پیش از واقعه کربلا به خبر حضور وی در صفین و پس از آن به نقش وی در شهادت حجر بن عدی (بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص255) اشاره شده است. از نقش وی در رخداد صفین نیز فقط به حضور وی در صفین با دو نظرِ متفاوت بسنده کرده‏ ‎اند: یک دیدگاه او را در صف فرماندهان معاویه و دیدگاهی دیگر او را در صف نیروهای عراقی بر ضد معاویه به شرح ذیل وصف کرده است:

الف) شمر فرمانده معاویه در صفین

مفید(منسوب)، الاختصاص، ص138-139 و از او: مجلسی، بحار الانوار، ج33، ص285-286 و احمدی میانجی، مواقف الشیعه، ج2، ص83:

كتب معاوية بن أبي سفيان إلى علي بن أبي طالب(ع): يا علي لأضربنك بشهاب قاطع ... فلما قرأ علي ع كتابه دعا بدواة وقرطاس ثم كتب: بسم الله الرحمن الرحيم أما بعد يا معاوية فقد كذبت ... ثم طوى الكتاب ودعا الطرماح بن عدي الطائي، فقال له: خُذْ کِتَابِی هَذَا فَانْطَلِقْ بِهِ إِلَى مُعَاوِیَةَ وَ رُدَّ جَوَابَه، فأخذ الطرماح الكتاب ... فسار حتى نزل مدينة دمشق فسأل عن قواد معاوية، فقيل له: من تريد منهم؟ فقال: أريد ... و شمر بن ذي الجوشن...، فقيل إنهم يجتمعون عند باب الخضراء...

نقد: 1) در این که کتاب اختصاص از مفید باشد، تردید است و آن را منسوب به مفید می‏‎دانند. 2) خبر نقل شده بدون هیچ گونه سند و منبعی نقل شده است. 3) منابع روایی و تاریخی از شمر به عنوان فرماندهان معاویه در صفین، حتی حضور او در دمشق در ایام معاویه یاد نکرده‏‎ اند. 4) این خبر در منابع پیسنی بازتاب نداشته است؛ مرحوم سید رضی و کسانی که نامه ‏‎های امیرالمؤمنین(ع) را جمع آوری کرده‏ ‏‎اند، به این نامه اشاره ندارند. مرحوم احمدی میانجی نیز از این نامه در کتاب مکاتیب الائمه(ع) (نشر سال 1426) یاد نکرده است. گویا او پس از ده سال استمرار مطالعه، از نظر خود در کتاب مواقف، منتشره در سال 1416ق اعراض کرده باشد.

شاید برخی به استناد این که ادهم در شمار اصحاب امیرالمؤمنین(ع) یاد شه است؛ (طوسی، رجال، ص57)، ادهم را کوفی و از همراهان امیرالمؤمنین(ع) در صفین بدانند، که صحیح نمی نماید، زیرا بسیاری از مخالفان اهل‏ بیت(ع) در شمار اصحاب آن بزرگواران شمرده شده اند.


ب) شمر در رکاب امام امیرالمؤمنین(ع)

کتاب وقعة صفین اثر نصر بن مزاحم منقری(م212ق) نخستین سند حضور شمر بن ذی الجوشن در میان نیروهای عراقی بر ضد معاویه در پیکار صفین، است. او از عُمَر بن سعد بن ابي صيد اسدی (نه عُمَر بن سعد در رخداد عاشورا) از صلت(ملة) بن زهير نهدي از مسلم (بن عبدالله ضبابی) روایت کرده که اَدهَم‌بن مُحرِز باهلی از یاران معاویه در نبرد صفین به مصاف شمر بن ذی الجوشن از نیروهای عراقی رفت و صورت او را با شمشیر مجروح کرد: (فَضَرَبَهُ أَدْهَمُ عَلَى جَبِینِهِ)، اما شمر نتوانست زخم کاری بر ادهم وارد کند.

هم‏‎چنین نصر از عُمَر بن سعد بن ابي صيد اسدی و او از يونس بن ابي اسحاق سبیعی نقل کرده که ادهم افتخار می‏ ‎کرد که چنان ضربه‏‎ای در صفین به صورت شمر بن ذی الجوشن زده که جای او باقی مانده است: «أنا والله ضربته تلك الضربة بصفين». نصر بن مزاحم، وقعة صفين، ص267-268

آنچه در این منبع درخور توجه است:

- یکی این که ادهم این داستان را (سالها) بعد از نبرد صفین در «اَذرُح» شام نقل کرده، اما شمر در عراق می زیسته است.

- دیگر آن که ادهم این داستان را برای جمعی از جمله یونس بن ابی اسحاق، عبدالله بن کبار نهدی و سعید بن خازم سلولی نقل کرده و یونس این خبر را بازتاب داده است: حدثني يونس بن أبي إسحاق قال: قال [لنا] أدهم بن محرز [الباهلي] ونحن معه بأذرح.

- سوم آن که خبر «صلت (ملة) بن زهیر نهدی» از «مسلم بن عبدالله ضبابی» تصریح دارد که ادهم در صفین از اصحاب معاویه بود و با شمر درآویخت: «خرج أدهم بن محرز من أصحاب معاوية بصفين إلى شمر».

 

ابن اعثم(م314ق) نیز بدن ذکر سند و ار جاع به نصر بن مزاحم، با اندک تفاوتی خبر مبارزه شمر را با ادهم باهلی نقل کرده است؛ ابن اعثم، الفتوح، ج3، ص33-34.

شرکت ادهم در نبرد عین الورده بر ضد توابین نیز شامی بودن ادهم را نشان می‏ دهد. او سر سلیمان بن صرد خُزاعی و مُسیّب بن نَجَبه را نزد مروان بن حکم (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص293) و به روایتی نزد عبیدالله بن زیاد (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج6، ص216) برد.

خبر فروة بن لقیط بیانگر محل تولد و شامی بودن ادهم است. او از ادهم روایت کرده که من نخستین بچه مسلمانی هستم که در «حمص» به دنیا آمد: «إني لأول مولود ولد (فی الاسلام) بحمص ... و قد شهدت صفين»؛ (ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج7، ص464).

روایت دیگر فروه نشان از استمرار تفکر ادهم است، چه این که او در عصر حجاج «برای شامیان حدیث می کرد» که چگونه به جنگ توابین پرداخته است؛ (طبری، تاریخ، ج4، ص467) و نیز وقتی عبدالملک به خلافت رسید، خبر شکست توابین را برای وی بازگو کرد؛ (طبری، تاریخ، ج4، ص470).

ابن عساکر (همان، ص464) از ادهم به عنوان همراه معاویه در صفین، فرمانده عبیدالله در نبرد توابین و فرمانده حجاج بن یوسف ثقفی یاد کرد است.

خبر مسلم بن عبدالله ضبابی نیز شاهد دیگری بر ادعای حضور او در لشکر امیرالمؤمنین(ع) است، زیرا مسلم گوید: من با قبیله‏‎ام از جمله شمر بن ذی الجوشن ضبابی در صفین شرکت داشتیم و ادهم بن محرز باهلی شمر را به مبارزه طلبید و صورت او را با شمشیر مجروح کرد: «فضرب أدهم وجه شمر بالسيف»؛ (طبری، تاریخ، ج4، ص19-20 از اابومخنف) و دانسته است، که که مسلم ضبابی و عراقی است. شاهد دیگر این که آنان پس از پیروزی مختار بر اشراف کوفه، با هم بودند و بر جان خود بیم داشتند؛ ابن نما حلی، ذوب النضار، ص1126.

پیش از اینان بلاذری (م279ق)، بدون اشاره به نصر بن مزاحم گوید: بنابر نقلی، شمر بن ذی الجوشن در یکی از لشکرهای عراق در صفین (بر ضد معاویه) بود: «كان شمر بن ذي الجوشن في كتيبة»؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص303.

مورخانی مانند ابن اثیر در الكامل، ج3، ص303-304 و ابن خلدون در تاریخ، ج2، ص173 نیز حضور و مجروح شدن وی را به دست ادهم روایت کرده‏‎اند.

شارحان نهج البلاغه نیز آن خبر را پذیرفته و نقل کرده ‏‎اند؛ نک: ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه، ج5، ص212-213 از نصر بن مزاحم و نیز هاشمی خویی، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغه، ج15، ص266 از ابومخنف.

شرح‏‎حال‏ ‎نگاران و رجال‏ ‎نویسان شیعه و سُنّی نیز از حضور شمر در صفین بر ضد معاویه خبر داده‏‎ اند؛ به عنوان نمونه؛ سید محسن امین، اعيان الشيعه، ج1، ص326؛ نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ج6، ص43 و همو مستدرکات علم رجال الحدیث، ج4، ص220: «تولد من الزنا و كان يوم صفين في جيش اميرالمؤمنين(ع)». زرکلی، الاعلام، ج3، ص175 گوید: او از رؤسا و شجاعان قبیله هوازن بود، در نبرد صفین علی(ع) را همراهی کرد و پس از صفین در کوفه اقامت گزید و به نقل روایت پرداخت تا که در فاجعه قتل امام حسین شرکت کرد: «شهد يوم (صفين) مع علي. ثم أقام في الكوفة، يروى الحديث، إلى أن كانت الفاجعة بمقتل الحسين، فكان من قتلته».

نظریه حضور شمر در میان نیروهای عراقی را بر اساس کتاب تاریخ مدینة دمشق نیز می‏ تواند پی گرفت، زیرا ابن عساکر شرح حال افرادی را که به دمشق رفته یا در آنجا سکونت داشته ‏‎اند، در آن کتاب آورده و در شرح حال شمر بن ذی الجوشن نیز اخباری را روایت کرده، ولی به حضور او در دمشق در زمان معاویه و همراهی او با معاویه در پیکار صفین اشاره نکرده است؛ (ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج23، ص189).

 

* بنابر این قول اول به اعتبار منبع، سند، بازتاب در منابع بعدی و نیز بهره مندی از اخبار همسو توان مقابله با قول دوم را ندارد و نمی‏توان بر اساس خبر شیخ طوسی که ادهم صحابی امیرالمؤمنین(ع) بوده او را عراقی و شمر را شامی پنداشت.

شاید آنچه سبب شده تا برخی قول اول را ترجیح دهند، این شبهه و مغالطه باشد، که شیعیان و یاران امیرالمؤمنین(ع) اقدام به قتل امام حسین(ع) کردند و بدین وسیله شیعیان را سرزنش می‏‎کنند.

اما این شبهه نقدپذیر است، کسی آنان را شیعه نمی ‏‎داند؛ زیرا همه نیروهای امیرالمؤمنین(ع) شیعه اعتقادی حضرت نبودند. برخی از آنان اشراف عراق (عراقی‏‎گرایان = ملی‏‎گرایان) بودند و دانسته است، که عراق از پیش از اسلام رودروی شام بوده است. به همین دلیل، زمانی که دشمن در پیکار صفین قرآن بر سر نیزه کرد، آنان به راحتی از امام(ع) جدا شدند.

 

&&&

طوسی، الامالی، ص243-244: قال المختار: أعلموني من شرك في دم الحسين وأهل بيته، فلم يكن يؤتونه برجل فيقولون هذا من قتلة الحسين أو من أعان عليه إلا قتله، وبلغه أن شمر ابن ذي الجوشن(لعنه الله) أصاب مع الحسين إبلا فأخذها، فلما قدم الكوفة نحرها وقسم لحومها. فقال المختار: احصوا لي كل دار دخل فيها شئ من ذلك اللحم، فأحصوها فأرسل إلى من كان أخذ منها شيئا فقتلهم وهدم دورا بالكوفة.